کاش گاهی مرد بودم
می شد تنهاییم را به خیابان بیاورم
سیگاری دود کنم و نگران نگاه های مردم نباشم
کاش گاهی مرد بودم…
می شد شادی ام را به کوچه ها بریزم با صدای بلند بخندم و هیچ ماشینی برای سوار کردنم ترمز نکند!
کاش
....
کاش گاهی مرد بودم
می شد تنهاییم را به خیابان بیاورم
سیگاری دود کنم و نگران نگاه های مردم نباشم
کاش گاهی مرد بودم…
می شد شادی ام را به کوچه ها بریزم با صدای بلند بخندم و هیچ ماشینی برای سوار کردنم ترمز نکند!
کاش
....
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ و شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم…
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینیش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو
کاملا خیس بود…
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد…
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمده بودی؟
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر
توی چشم و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر برویم…
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو…
وقــتی همه چیز خوبه
میترسم…
مـا به لنگیدن یک جای کار عادت کردیم!
کاش انقد راحت قضاوت نمیکردین…
کاش انقد راحت تهمت نمیزدین…
فقط شما نمیدونین پاکی و عفت یعنی چی…
به خدایی خدا ما هم میدونیم…
نسل ما، نسل بی بند و باری و کثافت کاری نیست…
به من ایمان بیار پدرم…
به من ایمان بیار مادرم…
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از من می روی
آرزو دارم تو هم عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی این برخوردهای سر
تعداد صفحات : 19